روزمرگی های یک آقای ۹۰ ساله

روزمرگی های یک آقای ۹۰ ساله

هرکی آمد خوش آمد.بوی گل آمد.
روزمرگی های یک آقای ۹۰ ساله

روزمرگی های یک آقای ۹۰ ساله

هرکی آمد خوش آمد.بوی گل آمد.

دست خدا

خدایا تو دست منو بگیر.

دستی رو که تو بگیری هیچکس نمیتونه قطع کنه.

کمکم کن و ممنونم ازت.

تو خیلی خوبی


بهم قدرت فکر و اراده و ایمان بده

پول

خدایا....

به من روش پول خرج کردن رو بیاموز

آدم پرتوقع

قهوه کیلویی دو ملیون و خورده ای هست.

برای مصرف شخصی خودم میخرم.


همسایه همش میاد ازم میگیره و براش عادت شده.

الان که دوروزه حقوق نگرفتم قهوه نخریدم.

از دست من ناراحت شده.

خوب داداش...

توقعت رو از مردم بیار پایین.از کجا بیارم بخرم؟نخوری مگه چی میشه؟

حقوق

آقایون و خانم های رئیس....

امروز سوم برجه

حقوق بدین لطفا

خدا روشکر

تا حالا شده به کارهایی که خدا برات کرده فکر کنی؟

من چند بار از ارتفاع سقوط کردم.

یک بار اتوبوس زد.

چند بار ماشین و موتور زده.

چند بار سگ حمله کرده.

یک جا انفجار گاز شد.

خدا رو شکر خدا نجاتم داده و کمکم کرده و هیچیم نشد.

شماها هم حتما دارید.

بهشون توجه کنید و یادتون که بیوفته همه غصه هاتون یادتون میره.

خدا بزرگه و مهربون. 

امیدت به خدا باشه.